Thursday, October 4, 2012

اصلاحات فرهنگی، پایه تمام اصلاحات

یک مسئله ای به ذهنم رسید، اینکه ما هر چیزی یا هر وسیله ای رو که داشتیم و داریم، بعدها نحوه استفاده و دلیل اصلی خواستن و داشتن اون رو بدست میاریم. یعنی فرهنگ استفاده از چیزی بعد از بدست آوردن اون بدستمون میرسه و این خیلی بده. این باعث هدررفت اون چیز، باعث تداخل فرهنگی و ایجاد سنت نادرست در استفاده و در نتیجه ایجاد فرهنگ اشتباه و نادرست میشه. برای انجام کاری بهتره ابتدا داده های خوبی داشته باشیم، سپس اطلاعات صحیحی بدست بیاریم، این اطلاعات رو با آزمون و خطا تبدیل به دانش کنیم و بعد با استفاده از دانش به سمت استفاده و سرانجام کارها پیش بریم. این خط رو اگر برعکس و بعد از انجام کار انجام بدیم نه تنها ماحصل بد بلکه تبعات اشتباهی هم دامن گیرمون خواهد شد. چه بسا نتیجه غلط در استفاده یا بکارگیری از چیزی باعث خراب جلوه دادن یا حتی بد وانمود کردن اون به اشتباه بشه. حتی دید نادرست در ذهن خودمون ایجاد کنه و باعث بشه تا مدت ها بر اساس این باور غلط از راه درست به دست خودمون دور بمونیم!
عشق یا اساسا دوست داشتن هم شامل این قضیه میشه... این نیاز به دوست داشتن حالتی وصف ناپذیره و آدم نمیتونه تشخیص بده کی میخواد دوست داشته باشه. امری به شدت متغیر و وابسته به شرایط محیطیه. با فهم حسی که از درون میاد دیگه در اواسط رابطه دچار خستگی، بی علاقگی و عدم تمایل نمیشیم. حتی عشق و درکنار هم بودن رو هم میشه از حالت شانسی و رندُم بصورت صد در صد تضمینی در آورد اگر با خودشناسی و درک درست از آنچه که میخواهیم پیش بریم.
این به کنار، طبق نوشته های بالا، ما بعد از درک دوست داشتن باید دوست داشتن رو از قبل آموخته باشیم. خواهش میکنم با این دید که احساس رو نمیشه درگیر قوانین و منطق کرد به بحث نگاه نکنیم که درآخر خود آدم احساسی ضرر میکنه. بنظر من هیچ بدی ای نداره که ما فرهنگ دوست داشتن، فرهنگ دوست داشته شدن، فرهنگ عشق و عشق پذیری رو بسط بدیم. در مدارس نوع برخوردها رو شرح بدیم، کم کم با تبلیغات و فرهنگ سازی به خانواده ها بکشونیمش و در سطح عام جامعه گسترشش بدیم. این میتونه خرده فرهنگ های غلط و نادرستی رو که زاییده درک اشتباه ما در طول تاریخ بودن مثل غیرت، نزدیکی دو جنس، عشق، مرگ و حتی قصاص رو در جامعه اصلاح کنه. ما هم میتونیم صبح که از خونه بیرون میریم به "همشهری هامون" لبخند بزنیم و از زندگی لذت ببریم. از نوع برخورد ها در جوامع خشنود و راضی باشیم، به آینده امیدوارتر باشیم. اینها اونقدرها هم دور از دسترس و تاریک نیست.
{نا تمام}

* آهنگ پس زمینه: آلبوم سلانه، حسین علیزاده


No comments:

Post a Comment