Thursday, December 13, 2012

ناسزا از انتها به ابتدا

دیشب موقع خواب داشتم به این فکر می کردم که ناسزا یا فحش چیه؟ از کجا میاد و دلیلش چیه؟ به ذهنم رسید که فحش باید نوعی ابراز ندانستن و مخالفت با عملی باشه که نزدیک به ماست باشه. وقتی درمورد چیزی نمیدونیم و اون مسئله عجیبه توهین میکنیم، بیشتر ناسزا کردن نوعی بروز دادن سوء تفاهماته انگار! مثلا وقتی کسی به ما توهین میکنه ما در جوابش توهین میکنیم. همونطور که می بینیم ما نمیدونیم دلیل شخص مقابل از کارش چیه و نمیدونیم حالا باید چکار کنیم، پس توهین میکنیم.
این روند گویی از سنین پایین و بصورت اشتباه در فرد پیدا میشه. زمانی که ما نمیدونیم در مقابل آنچه بر ما اتفاق میفته باید چه عکس العملی نشون بدیم.
ناسزا گفتن ابتدا امری غریزی و ناخودآگاه در درون ما و سپس عملی در بعنوان عکس العمل بحساب میاد.
پیدا کردن این تعاریف برام زیاد سخت نبود، وقتی درگیر موضوعی میشید و دنبال "چرا" می گردید کافیه به عقب برگردید و هی چرا رو تکرار کنید، هی برید به عقبتر و هی بپرسید "حالا چرا" و این شما رو به شروع مسئله میرسونه. درمورد چرایی ناسزا گفتن هم همینطوره. وقتی من عصبانی از پسر همسایه که ماشینشو به عقب ماشینم زده پیاده میشم و ناسزایی میگم، برای پیدا کردن چرایی ناسزا گفتنم باید فیلم رو عقب بیارم. وقتی فحش دادم، وقتی در حین پیاده شدن از ماشین بودم و به این فکر میکردم وقتی صحنه تصادف رو دیدم چی بگم، وقتی عصبانی شدم، وقتی شدت ضربه رو ناگهان حس کردم، 
وقتی دیدم ماشینش داره میاد سمتم تا اینجا! از اینجا مو به مو داستان رو زیر ذره بین میگیریم و جلو میریم تا به فحش میرسیم. وقتی شخص بر اثر ضربه وارده، دچار غافلگیری میشه احساس از دست دادن چیزی رو داره، در این زمان به جبران این مشکل خواهان پاسخگویی و عکس العملی هست، باز کردن در بصورت تند و خشن، حرص خوردن و بالا رفتن فشار و در نهایت ناسزا گویی!
در مورد هر مسئله دیگری هم فقط کافیه به عقب برگردیم تا بتونیم مسئله رو حل و فصل کنیم، همین!

* آهنگ پس زمینه: گذری بر کارهای فرامرز پایور

No comments:

Post a Comment