Friday, April 6, 2012

مفعول فرهنگیانگی

مسیری که طی 45 روز اخیر داشتم رو خیلی میپسندم. فعالیتهای خوبی داشتم و از برای کارهایی که میکنم راضی هم هستم. شاید حواشی و کلیت تمام جریان زندگی خوب نبوده و اصلا بشه گفت در مجموع هم خیلی بد و سخت گذشت، اما از نظر فعالیتهایی که انجام دادم و این رویه ای که در پیش گرفتم راضی هستم.
دوباره به دوران مطالعه برگشتم، خوب کتاب میخونم و بقول خودم کتابو میخورم! میشه گفت هر شب یه فیلم میبینم، فیلمای خوبی هم میبینم. فیلمای خوبی هم توو سینما میبینم. بنظر من فرآیند فیلم دیدن توو خونه و به سینما یا تأتر رفتن دو مقوله متفاوت هستن و دو گزینه دوم درسته که همون کار گزینه اول رو در ظاهر فقط انجام میدن اما در حقیقت فیلم دیدن بصورت دسته جمعی و با آدمای غریبه و یه جورایی توو اجتماع و درگیر شدن با حس فیلم و بغض و شادی دسته جمعی خیلی متفاوته با اونچه که پای مانیتور میبینم. خلاصه که من به سینما یا تأتر رفتنو عملی فرهنگی تر از فقط فیلم دیدن میبینم که قابل توجه تره خلاصه و خلاصه، یکی دو تا نمایشگاه و گروه کتابخونی و جمع جَوُونانه دورهمی در کافه هم رفتم. چندتایی آلبوم خوب هم که تازه اومده بیرون گرفتم و آره دیگه، بنظر خودم خیلی علاقه به این دست کارهای فرهنگی دارم. هنر بخشی از فرهنگه و بخش مورد علاقه منه!
از اون مهمتر خود انجام فعالیته، میدونی... اینکه آدم از سکونت و یکجا موندگاری بیرون بیاد _البته هرموقع که عشقش کشید_ و خودشو توو فضای موجود رها کنه خودش فعالیتیه! این برای این همه آدمی که من دور و برم میشناسم که زندگیشون همینجوری الکی و باری به هر جهتی میگذره _یکیش شاید خودم_ خیلی شروع خوبیه، واقعا میشه از فضای شهر، جامعه و طبیعت الهامهای خوبی گرفت. اون چیزی که تووی آدم بصورت پتانسیله رو به حرکت درآورد. خوبه که آدم بتونه از همه چی به نفع خودش هم استفاده کنه.
از اینکه توو این سه باری که رفتم تهران در این مقطع تونستم باز هم با چندتایی آدم جدید آشنا بشم خیلی خوشحالم، واقعا فهمیدم دم‏خور شدن و آشنایی با افراد _چه خوب چه هرچی_ خیلی خوشحالم میکنه و راضیم نگه میداره از زندگی. واقعا نظریات و نوع نگرش آدمها به زندگی برام جالب انگیزناکه!!!
آدم باید فرصت بسازه، از فرصت ها استفاده کنه و تعادلشو در سُر خوردنهای همیشگی زندگی حفظ کنه!

* آهنگ پس زمینه: Dire Straits

No comments:

Post a Comment